به غضنفر گفتند: ?? شهریور چه روزیه؟ کمی فکر کرد و گفت: فکرمی کنم ?? خرداد باشه!
*********************************************
اصفهانیه موز میخوره معدهاش تعجب می کنه !
*********************************************
به غضنفر میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه: ای بابا، کی میاد زنش روبده به ما؟!
*********************************************
باباهه (حواسش نبوده که کلاهش سرشه) به بچهاش میگه برو کلاهمنو بیار. بچه میگه: بابا کلاهت که رو سرته! باباهه میگه: اه...پس...نمیخواد بریبیاریش!
*********************************************
غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقاپاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم.
*********************************************
مرد: بازهم که پارچه خریدی؟ زن: میخوام برات دستمال بدوزم. مرد: این که چهار متر پارچه است؟ زن با بقیهاش هم برای خودم یه پیرهن میدوزم.
*********************************************
یکی ترکه میرسه، میخورنش.
*********************************************
دوتا پسر حوصلهشان سر رفته بود. یکی از آنها گفت: بیا شیر یاخط بیندازیم. اگر شیر شد میریم دوچرخه سواری، اگر خط شد میریم فوتبال و اگر سکه رویلبهاش ایستاد میریم درس میخونیم!
*********************************************
یکی خبر داغ میشنود، گوشش میسوزد!
*********************************************
موشه وارد داروخانه شد و گفت: آقا مرگ من دارید؟
*********************************************
یکی چهار تا قالب صابون میخوره تا به مرز خودکفایی برسه!
*********************************************
یکی نبض بیمار را گرفت و گفت: نمیدانم مریض مرده یا ساعت منخوابیده!
*********************************************
ببینم، داداش شما چیکاره است؟ راننده است، «روی» ماشین بابامکار میکنه، داداش شما چطور؟ داداش من مکانیکه، «زیر» ماشین مردم کار میکنه!